نامـه پسری قبل از

خیلی حالم بده از ظهری که تا حالا از شدت استرس داره دستو پام مـیلرزه.

اخه چطوری

باور کنم بهم
خیـانت کردی؟ هنوز گرمای دستات تو
دستامـه.


به خدا اگه مـیگفتی بمـیر مـیمردم..اخه چرا..یعنی اینقدر
اون پسره از من سر تر

بود که

حاضر شدی با اون ازدواج کنی؟ درسته…قبولم
دارم کـه وضع مالیمون
اصلا خوب نبود..درسته شرایط مالی خونواده شما خیلی از مال ما سر تر بود

اما رویـا من دوست
داشتم.از ته دلم ارزو
داشتم تو مال خود خودم شی اما امروز


با یـه پسره تو خیـابون دیدمت.رویـا چه
جوری
تحمل کنم.

وقتی بهت گفتم این پسره کیـه کنارت خیلی
راحت گفتی

دوستمـه…



از بس شکه
شده بودم کـه هیچ حرفی نمـیتونستم ب..باورم

نمـیشد تو همون

رویـایی..
رویـا امروز انقدر شکه شده بودم کـه حتی راه برگشت به

خونمونو

گم کرده بودم.

چشام نمـیدید جاییرو..از
بس رو
پله یـه مغازه گریـه
کرده بودم

که همـه جارو تار مـیدیدم.رویـا چرا دستاشو گرفته بودی؟ مگه تو


مگه تونمـیگفتی گرمای دستام..گرمای اغوشم فقط مال تو..

چرا دستاشو گرفتی؟ از من بهتر بود مـیدونم اخه از تیپ قیـافه پسره معلوم بود از این

بچه مایـه دارست اما رویـا با این کـه پدرم

کارگره

مم مرده

ولی بـه خدا همون دو لقمـه نونی

که سر

سفره مـیزاریم با خنده

مـیخوریم..


بذار یـه

اعترافی کنم.کادوتولدتو یـادته؟ برات یـه حلقه خیلی خوشگل گرفتم

که خودتم

گفتی
خیلی نازه..اما رویـا واسه خ اونحلقه من

چهار تا کامـیون سیمان خالی کرده بودم که تا بتونم با پولش برات یـه

حلقه خوب بخرم.

بخدا

شبش
تموم کمرمو دستام درد مـیکرد اما خوشحال
بودم..


مـیدونی چرا؟ همون لحظه ای کـه حلقرو تو دستات
کردمو یـه لبخند کوچیک زدی اون لبخند برام اندازه کل دنیـا ارزش داشت. اگه از همون اول برات یـه بازیچه
بودم


چرا بهم نگفتی؟


چرا گذاشتی وابستت بشم؟

چرا با احساساتم

بازی کردی؟

بعد از فوت مادرم تموم دل خوشیم این بود کـه یکی هست که

وقتی مـیبینمش

ارومم

مـیکنـه.رویـا تموم اس ام اس اتو تو دفترم
نوشتم.از اول که تا اخرشو..


یعنی این دو سالی کـه با من بودی با
اون پسره هم بودی؟

یعنی بـه همـین راحتی؟

یعنی اون دوست دارمـها همش

دروغ بود؟ ..

 

گرفته بودم.رویـا ازته ته دلم عاشقت بودم..

یـادم نمـیره
اون روزیرو با هم سینما رفته بودیم.از اول که تا اخر فیلم
دستام

 

دستاتو گرفته بود

اون شب که تا صبح نخوابیدم داشتم بهت فکر مـیکردم…

یـا اون روزیرو

یـادته کـه با
ت بودی اون پسره بهت متلک گفت؟

یـادت مـیاد تک نفری چیقدر زدمش؟

ادم دعوا گیری نیستما

ولی وقتی دیدم
داره بهت تیکه مـیندازه

خیلی داغونم کرد یـه لحظه احساس
کردم اگه کاری نکنم نمـیشـه…

تا اون موقع هیچکیو انقدر نزده بودم

رویـا همـه اینا به

کنار.چرا گوشیتو خاموش کردی عزیز دلم؟

چیـه طاقت
حرفامو نداری؟


رویـا بغض ته گلومو
گرفته..دیگه طاقتشو ندارم از این زندگی کوفتی خسته

شدم…ابجیم یـه ماه دیگه عروسیشـه ولی

هنوزبابام پول جهیزیشو اماده نکرده…

این از ابجی کوچیکم کـه دبستان مـیره ولی سرطان داره و خودشم نمـیدونـه…

این از

بابام کـه بنده خدا از
صبح که تا شب سر کار مـیره ولی نمـیتونـه

خرج ماهارو درون بیـاره…راستی رویـا یـه سوال ..


اگه من تو یـه خونواده پولدار بـه دنیـا مـیومدم بازم بهم خیـانت

مـیکردی؟ بازم بهم

نامردی

مـیکردی بری با یکی دیگه؟ تورو خدا
بگو…


یعنی فقط واسه خاطر پول بهم خیـانت کردی؟ فقط واسه
پول؟…متاسفم

تصمـیم گرفتم خودمو بکشم.تیغ دقیقا رو دستامـه.اصلا از

مرگ نمـیترسم.


از این زندگیو از این روزگار
متنفرم.مطمئنم از رفتن منی

ناراحت نمـیشـه..

دوست دارم برم پیش مادرم. نامبر وان یعنی چه من دارم مـیام

اغوشتو وا کن….


اره دارم مـیام

خداحافظ زندگی کوفتی

موضوع: نامبر وان یعنی چه اشعار-قطعه های ادبی وسایر موضوعات،

. نامبر وان یعنی چه ، نامبر وان یعنی چه




[نامبر وان 1 NUMBER ONE - نامـه پسری قبل از نامبر وان یعنی چه]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Thu, 19 Jul 2018 02:55:00 +0000